روایتی از کتابت قرآن روی ورقهای کارتن
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۰۲۷۲۸
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، محمدرضا ابراهیمی آزاده ۸ سال دفاع مقدس مدیرکل آموزش و پرورش استان اصفهان است. وی بیش از ۵ سال در اردوگاههای عراق اسیر بود. ابراهیمی خاطراتی را از اسارت خود در بند رژیم بعثی بیان میکند.
وی با گرامیداشت سالروز بازگشت آزادگان به کشور، میگوید: شهدا چون ستارگان درخشان راه را به ما نشان میدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابراهیمی ادامه میدهد: اسرا در زمان جنگ دو دسته بودند، کسانی که در ابتدای جنگ به اسارت در آمدند و تحت نظارت صلیب سرخ بودند که حداقلهایی برای آنها لحاظ میشد و اسرای پس از عملیاتهای کربلای ۴ و ۵، که دولت عراق برای پذیرش شرایط کشورش و اعمال فشار بر خانوادههای ایرانی و دولت، اجازه ثبتنام در صلیب سرخ و سرکشی از اردوگاهها را نداد که این اسرا به عنوان مفقودین بودند.
این آزاده ۸ سال دفاع مقدس میگوید: زمانی که قطعنامه ۵۹۸ منعقد شد و مورد توافق جمهوری اسلامی قرار گرفت حدود دو سال طول کشید تا اجرایی شود، روزی که مقرر شد این اسرا آزاد شوند، ثبتنامنشده بودند و هیچ نام و نشانی از آنها وجود نداشت و بنده هم جزو مفقودین بودم.
عدهای از اسرا بهصورت نوبتی میایستادند و عدهای دیگر استراحت میکردند
مدیرکل آموزش و پرورش استان اصفهان با اشاره به نحوه اسارت خود گفت: پس از اینکه به اسارت در آمدیم، ما را بعد از دو سه روز به بغداد و به زندان و استخبارات الرشید منتقل کردند در هر اتاق ۱۲ متری ۲۸ تا ۳۰ نفر بود و امکان خواب و استراحت برای کسی وجود نداشت، عدهای از اسرا بهصورت نوبتی میایستادند و عدهای دیگر استراحت میکردند، مدت ۴۰ روز به این شکل گذشت.
وی میگوید: در همان روزها ترانه فارسی پخش میشد تا شکنجه روحی نیز اعمال شود با همکاری تعدادی از رزمندگان و دوستان سیم بلندگوهای اردوگاه را قطع کردیم که بعد تنبیه هم اعمال شد و ما درخواست پخش آیات قرآن کریم را کردیم، مدتی از اذان صبح تا آخر شب قرآن پخش میکردند که همخوانی و همراهی اسرا را به دنبال داشت.
ابراهیمی شرایط اسارت را اینگونه توضیح میدهد: اردوگاه ما در منطقه نظامی تکریت بود این اردوگاه کمی بهتر بود دارای ۹ سوله و در هر سوله ۱۵۰ نفر اسکان داشتند، فضای خواب در آن جا یک وجب باز و چهار انگشت بسته برای استراحت یک نفر بود در چنین شرایطی که بهتر بود باز استراحت دشوار بود.
آزاده ۸ سال دفاع مقدس ادامه داد: درخواست قرآن و کتاب برای اسرا کردیم که مخالفت شد و در نهایت به این نتیجه رسیدیم کارتن پودر لباسشویی را خیس و ورقورق کرده و سپس خشک کنیم و با مدادی که بهسختی فراهم شد هر فرد قسمتی از قرآنی را که حفظ بود بر روی برگه مینوشت و بین اسرا توزیع میشد تا خوانده شود.
عاملان کتابت قرآن شناسایی و به استخبارات منتقل شدند
وی عنوان میکند: تا مدتی هر کسی میخواست قرآن بخواند برگهای را جابهجا میکردند و مطالعه آیات شریفه به این صورت انجام میشد، پس از مدتی مسؤولان رژیم بعث متوجه شدند و به اردوگاه آمدند و عاملان این کار را هم شناسایی کردند و حدود ۱۵ نفر از افرادی که در این کار نقش داشتند به استخبارات منتقل کردند.
ذیل بیرق قرآن بعثیها را شکست خواهیم داد
ابراهیمی انتقال به استخبارات را اینگونه بیان میکند در استخبارات ۱۵ نفر را به دو گروه تقسیم میکنند و دستور میدهند تا یکدیگر را بزنند که با امتناع رزمندگان روبهرو میشوند، با امتناع رزمندگان ۳۰ نفر از عراقیها با وسایلی نظیر کابل از سرتاپا اسرا را زدند که فریاد ذکر نامه ائمه(ع) را به دنبال داشت، این موضوع برای بعثیها سنگین بود؛ پس از این اتفاق اسرا را به اردوگاه باز میگردانند و میان اسرا این باور بیشازپیش تقویت شده بود که ذیل بیرق قرآن بعثیها را شکست خواهیم داد.
مدیرکل آموزش و پرورش استان اصفهان با اشاره به اینکه بیشتر کمسنوسالها و یا سالخوردهها را شکنجه میکردند، بیان میکند: از شکنجههای دیگر این بود که تلاش میکردند تا اسرا بهاجبار به حضرت امام راحل(ره) توهین کنند که این اتفاق هم انجام نشد و بعثیها متوجه این موضوع شدند.
دانشآموز اسیری که حاضر نشد زیر شکنجه هم به امام خمینی (ره) توهین کند
وی با بیان خاطرهای، خاطرنشان میکند: فرمانده پادگان ما بسیار معروف بود با نام نقیب جمال که بسیار درشتهیکل بود رزمندهای با نام مجید که سن او از من کمتر و به لحاظ فیزیکی هم بسیار کوچکتر بود را صدا زد و از او خواست تا به امام راحل(ره) توهین کند، او در پاسخ از بعثیها خواست تا به صدام توهین کنند! جمال، صدام را رهبر خود معرفی کرد و مجید امام راحل را رهبر جهانیان دانست، درحالیکه خودش اسیر بود اما اعتقاد و باور خود را آزاده نگاه داشته بود؛ این اتفاق و دفاع از ولایت و قرآن موجب شد تا همه ابهت پوشالی دشمن فرو بریزد.
پایان پیام/۶۳۱۰۱/
منبع: فارس
کلیدواژه: محمدرضا ابراهیمی مدیرکل آموزش و پرورش آزاده دفاع مقدس کتابت قرآن صلیب سرخ بعثی ها عده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۰۲۷۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
خبرگزاری مهر، گروه استانها: «صدیقه کلیجی» از طلاب دانش آموخته مدرسه علمیه تخصصی الزهرا (س) ساری و مادر پنج فرزند است. این بانوی طلبه ۳۱ ساله که سطح دو حوزه را تمام کرده، خانهداری میکند و مدتی است که با یک شرکت دانش بنیان همکاری دارد و محصولات آرایشی و بهداشتی به همراه مشاوره رایگان در اختیار دوستانش قرار میدهد.
وی مادر سه پسر و دو دختر است که با ما هم صحبت شده است.
*پس از ازدواج تصمیم داشتید صاحب چند فرزند شوید؟
۲ فرزند
*کدام مساله شما را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کرد؟
وقتی که دوتا از فرزندانم همبازی بودن دائماً حس رقابت داشتند و نسبت به هم گذشت نداشتند، زمانی که با مشاوره صحبت کردم گفت با آمدن فرزند سوم این مشکل حل خواهد شد، با وجود فرزند سوم گذشت و فداکاری را یاد میگیرند؛ واقعاً هم با بچه بعدی که به عنایت پروردگار دوقلو بودند اوضاع تربیتی بچهها خیلی بهتر شد ولی داشتن دوقلو خیلی برای ما سخت بود.
*کدام یک از شما بیشتر مشتاق بودید برای داشتن فرزند به تعداد بالا؟
همسرم در خانوادهای به دنیا آمد که مادرشان به تک فرزندی اعتقاد داشتند، با وجود اینکه همسرم تک پسر بودند ولی اصرار داشتند که یک فرزند نهایت دو فرزند کافی است، خودم خیلی دوست داشتم به خاطر برکات زیاد چند فرزندی، فرزندان بیشتری داشته باشم.
*با توجه به داشتن پنج فرزندی آیا با مشکلاتی مواجه بودید؟
این سوال خیلی کلی هست قطعاً چه تک فرزندی و چه چند فرزندی یک سری چالشها و سختیهای خودش را دارد ولی ما همه چیز را به فال نیک میگیریم و با اینکه دوقلو داشتن سختی زیادی برای ما به همراه داشت، اقدام به فرزند پنجم کردیم، الان اگر کسی بخواهد به خاطر سختیهای بزرگ کردن بچه از این کار امتناع کند قطعاً امام زمان (عج) هم بیایند بهانهای دارد برای کمک نکردن به ایشان.
*اقتصاد زندگی شما بر چه مبنایی میچرخد؟ راحتتر بگویم زندگی شما با ۵ فرزند چگونه تأمین میشود؟
همسرم کارمند هستند، مثل اکثر مازندرانیها که یا خانواده دختر یا پسر در بعضی از موارد کمک میکنند برای ما هم به همین صورت است، پدرم خیلی کمک کار زندگی ما هستند، چون ایشان کشاورز هستند و خیلی چیزها را نمیخریم، در واقع خدا پدرم را واسطه رزق ما قرار داده است و یکی از الطاف خدا به ما در این چند سال مستاجری، این بود که، صاحبخانههای خوبی در مسیر زندگی ما قرار داد، مکانی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم، طبقه پایین آن خالی است و صاحبخانه آن را اجاره نمیدهد و بچهها خیلی راحت و بدون دغدغه همسایه آزاری تحرک دارند، همچنین صاحبخانه ما طی این سه سال مبلغی برای رهن و اجاره اضافه نکرده است.
*زیاد بودن تعداد بچهها کار تربیتشان را سخت نکرده است؟
اتفاقاً وقتی یکی بود کارم سختتر بود و خیلی به رفتار من و همسرم دقت میکرد و همیشه با ما حرف میزد و وابستگیاش به ما زیاد بود و باید سرگرمش میکردیم که واقعاً بعضی وقتها خسته کننده بود، وقتی دوتا شدند همبازی پیدا کرد ولی فضای بین آنها رقابتی بود و به لطف خدا از بچههای بعدی همکاریشان در کار خانه خیلی زیاد شد و چون واقعاً من تنهایی به کارها نمیرسیدم، پسر بزرگم که هنوز ۱۰ سالش نشده آشپزی میکند، نان میخرد، جارو میکشد و ظرف میشوید.
حتی دوقلوهایمان که دو سال و نیم هستند با این قد کوچک کلی به کارهای خانه میرسند که حتی تصورش برای مادرهای تک فرزند و دو فرزند سخت است، با عشق به هم کمک میکنیم و این هم لطف خداست، به قول قدیمیها «تو بچه اول را خوب تربیت کن بقیه بچهها با دیدن رفتارهای او خودشان تربیت میشوند».
*خود بچهها از اینکه به تعداد زیاد هستند، اذیت نمیشوند؟
نه اتفاقاً خیلی دوست دارند و به بقیه فخرفروشی میکنند.
*آیا تا الان با انتقاد اقوام و آشنایان هم مواجه شدید؟ مثلاً بگویند این همه بچه چرا؟
خیلی، دوستانم طعنه کنایه میزنند، باید فقط با یک لبخند از کنار این حرف ها رد شد.
*اگر به گذشته برگردید، همچنان به داشتن تعداد بالای فرزند تمایل دارید؟
بله شایدم بیشتر
آیا داشتن فرزندان زیاد، آثار و برکاتی در زندگی شما به همراه داشت؟
بله، هم برکات مادی هم معنوی، در بارداری اول ماشین خریدیم، بعد از دخترم پراید قدیمیمان را فروختیم و یه پراید صفر خریدیم، بعد از دوقلوها؛ فرزند آخری با اینکه جمع ما بیشتر شد ولی قدرت خرید ما به طرز معجزه آسایی بیشتر شد و خیلی راحت مسائل مادی در زندگی ما پیش میرود و به لطف خدا محتاج کسی نمیشویم.
کد خبر 6090840